شناخت خیارات قانونی و احکام آن و انواع آن ، برای تنظیم قرارداد و طرح دعاوی احتمالی ناشی از آن در آینده از اهمیت ویژهای برخوردار است. خیارات جمع خیار ، به معنای اختیار و حق فسخ عقد و قرارداد هست . خیارات به عنوان ابزارهای قانونی و به عبارت دیگر حق فسخ قانونی ، به طرفین قرارداد اجازه میدهند تا در شرایط خاصی ( ناظر به نوع خیار و احکام آن ) ، از حقوق خود دفاع کنند و به تنظیم بهتر روابط قراردادی بپردازند. در این نوشتار به بررسی و مطالعه مختصر انواع خیارات و احکام آن مطابق قانون مدنی برای درک بهتر از حق فسخ قانونی نظیر فسخ به جهت خیار غبن ، فسخ به جهت خیار عیب و خیار شرط می پردازیم
تعریف خیارات قانونی
خیارات جمع خیار است و خیار به معنای حق فسخی است که به یکی از طرفین قرارداد یا هر دو طرف داده میشود تا بتوانند تحت شرایط خاصی برای جلوگیری از ضرر و تضییع حق ، قرارداد را فسخ کنند . این حق فسخ به منظور حفاظت از حقوق طرفین قرارداد و ایجاد انعطافپذیری در شرایط خاصی که ممکن است پیش بیاید ، به موجب مواد 396 الی 450 قانون مدنی پیش بینی شده است
انواع خیارات قانونی در قانون مدنی
انواع خیارات به موجب ماده 396 قانون مدنی به شرح ذیل می باشد:
-
خیار مجلس
به این معنی که دو طرف قرارداد خرید و فروش تا زمانی که در مجلس قرارداد بوده و از همدیگر جدا نشدهاند، هر کدام از آنها که مایل باشند میتوانند آن قرارداد را فسخ نمایند.
-
خیار حیوان
مختص معاملات و خرید و فروش حیوان است . به این معنی که مشتری که حیوانی میخرد، از تاریخ انجام معامله تا سه روز حق فسخ آن معامله را دارد. این خیار مختص مشتری حیوان است و فروشنده چنین خیاری ندارد.
-
خیار شرط
به این معنی که دو طرف قرارداد خرید و فروش در قرارداد خود توافق میکنند که فروشنده یا خریدار یا هر دو یا شخص ثالثی اختیار داشته باشد که در مدت زمان معین و محدودی ، آن معامله و قرارداد را فسخ نموده و برهم زند.
-
خیار تأخیر ثمن
به این معنی که اگر مشتری از تاریخ انجام معامله تا سه روز ثمن (قیمت) کالای خریداری شده را به فروشنده پرداخت نکرد، با شرایط خاصی، فروشنده حق دارد که آن معامله را فسخ نماید. این خیار مخصوص فروشنده است.
-
خیار رویت و تخلف وصف
به این معنی که اگر شخصی کالایی را بدون اینکه دیده باشد و فقط براساس اوصافی که فروشنده برای آن کالا بیان میکند، خریداری نماید، اما بعد از انجام معامله هنگامی که کالای خود را مشاهده میکند، میبیند که دارای آن اوصاف و ویژگیهایی نیست که فروشنده هنگام فروختن بیان کرده بود. در این صورت، مشتری حق فسخ کردن و برهم زدن آن معامله را دارد.
-
خیار غبن
به این معنی که هر کدام از دو طرف قرارداد که ثابت کند در آن معامله خرید و فروش ضرر فاحشی بسیار بزرگی نموده است (مثلاً فروشنده کالایش را با قیمتی بسیار زیر قیمت واقعیاش فروخته است یا اینکه مشتری با قیمتی بسیار بیشتر از قیمت واقعی آن کالا را خریده باشد)، در این صورت اختیار فسخ آن معامله را دارند.
-
خیار عیب
این خیار اختصاص به مشتری دارد که بعد از انجام معامله خرید و فروش و تحویل گرفتن کالا، اگر مشتری متوجه شد که کالای خریداری شده در آن زمانی که در اختیار فروشنده بوده است، معیوب و ناقص بوده است، در این حالت از نظر حقوقی برای او خیار عیب وجود دارد و میتواند به دلیل وجود عیب در آن کالا، آن بیع (خرید و فروش) را فسخ نماید.
-
خیار تدلیس
یعنی اینکه فروشنده برای فروختن کالایش عملیاتی بر روی آن کالا انجام دهد که سبب فریفته شدن و گول خوردن مشتری گردد و یا اینکه مشتری در آن ثمن (قیمت) پرداختی کارهایی انجام دهد که سبب فریب خوردن بایع (فروشنده) شود. همانطور که معلوم شد، خیار تدلیس مشترک بین فروشنده و مشتری میباشد و هر کدامشان که از ناحیه دیگری فریب خورده باشند، میتوانند از خیار تدلیس استفاده کرده و آن معامله خرید و فروش را فسخ نمایند.
-
خیار تبعض صفقه
یعنی اگر مشتری بعد از تمام شدن قرارداد خرید و فروش و بعد از تحویل گرفتن کالا (مبیع) متوجه شد که قسمتی از کالای فروخته شده (مبیع) به هر دلیلی موجود نیست و یا به اصطلاح قسمتی از مبیع مستحق للغیر باشد . در این حالت، مشتری خیار فسخ آن معامله و قرارداد را دارد ، این خیار نیز اختصاص به مشتری دارد. البته همچنانکه گفتیم مشتری ، حق فسخ دارد ، یعنی مشتری می تواند قرارداد را نسبت به قسمت موجود مبیع بپذیرد و قرارداد را فسخ نکند . در این صورت باید نسبت به طرح دعوای بطلان معامله به دلیل مستحق للغیر بودن مبیع و مطالبه قیمت روز مبیع نسبت قسمتی از مبیع که وجود ندارد اقدام نماید .
-
خیار تخلف از شرط
به این معنی است که هر یک از فروشنده (بایع) و خریدار که در قرارداد خرید و فروش خود با طرف مقابل شرطی گذاشتهاند که در حقیقت صحت آن خرید و فروش را مشروط و منوط به انجام گرفتن آن شرط نمودهاند، طرف مقابل باید به آن شرط عمل کند. چنانچه طرف مقابل به آن شرط عمل نکند، وی (مشروط له) حق دارد که آن قرارداد خرید و فروش را فسخ نماید.
-
خیار تفلیس
یعنی وقتی که مشتری مفلس و ورشکسته شد و نتوانست قیمت کالای خریداری شده را پرداخت نماید، بر اساس ماده ۳۸۰ قانون مدنی، اگر بایع (فروشنده) متوجه شد که کالای فروخته شده نزد وی (مشتری) موجود است، میتواند کالای خود را مسترد دارد، یعنی پس بگیرد. معلوم است که استرداد کالا یعنی فسخ کردن معامله خرید و فروش و به عبارت دیگر یعنی اعمال خیار نمودن و معامله را برهم زدن. و همینطور اگر فروشنده هنوز مبیع کالای فروخته شده را به مشتری تحویل نداده است و باخبر شد که آن مشتری مفلس شده، قدرت پرداخت ثمن (قیمت) آن کالا را ندارد. در این صورت نیز بایع (فروشنده) حق دارد که از تحویل دادن آن کالا به مشتری خودداری نماید. این عمل در حقیقت همان اعمال خیار فسخ است که فروشنده انجام میدهد .
-
خیار تعذر تسلیم مبیع (کالای فروخته شده)
قانونگذار در این ماده (۲۳۹) مطرح میکند که هرگاه یکی از دو طرف قرارداد با دیگری شرطی کند و آن طرف قرارداد که باید آن شرط را انجام دهد، مشروط (علیه) نتواند آن شرط را انجام دهد و انجام دادن آن شرط هم از شخص دیگری ساخته نباشد، طرف مقابل، یعنی کسی که به نفع او شرط شده است (مشروط له)، حق دارد آن معامله را فسخ نموده و برهم زند. از مفهوم موافق این ماده نیز استفاده میشود که تحویل دادن کالا به طور سالم به مشتری، شرطی به نفع مشتری محسوب میشود، هرچند که به صورت صریح و مستقیم این شرط در قرارداد گنجانده نشده است. زیرا مبنای مشتری بر خریدن آن کالا این است که فروشنده آن کالا را در زمان مناسب و تعیین شده به صورت سالم تحویل او دهد. پس گویا که این شرط در قرارداد بیان شده است .
بنابراین، اکنون که براساس ماده ۲۳۹، فروشنده قدرت بر تسلیم (تحویل دادن) مبیع را به مشتری ندارد، در حقیقت بایع (فروشنده) به شرط ضمنی آن قرارداد خرید و فروش عمل نکرده است و در نتیجه برای مشتری خیار فسخ آن معامله خرید و فروش حاصل میگردد. به دلیل تعذر تسلیم مبیع و غیرممکن بودن تحویل دادن کالای فروخته شده، مشتری میتواند آن معامله خرید و فروش را فسخ نماید. ماده ۲۴۰ قانون مدنی نیز ناظر به همان خیار فسخ از ناحیه تعذر عمل کردن به مشروط میباشد که بیان میکند اگر بعد از انجام عقد، عمل کردن به آن شرط ممتنع شود یا معلوم شود که در زمان عقد، انجام آن شرط ممتنع بوده است، کسی که شرط به نفع او شده، اختیار فسخ معامله را خواهد داشت، مگر اینکه امتناع مستند به عمل مشروط له باشد.
خیارات قانونی مختص عقد بیع ( خرید و فروش )
سه خیار مجلس، حیوان و تأخیر ثمن مخصوص معامله بیع (خرید و فروش) میباشد. اما بقیه خیارات از قواعد عمومی مربوط به معاملات است. در این مورد، ماده ۴۵۶ قانون مدنی میگوید تمام انواع خیار در جمیع معاملات لازمالوجود ممکن است موجود باشد، مانند معاملات، اجاره، صلح ، مگر خیار مجلس، حیوان و تأخیر که مخصوص بیع است .
انواع خیارات بر اساس فوریت و مدت خیار
- خیاراتی که نه فوری هستند و نه مدت: خیار تخلف شرط، خیار تعذر تسلیم، خیار تفلیس، خیار تأخیر ثمن، خیار تبعض صفقه.
- خیارات فوری: خیار عیب، خیار غبن، خیار رویت و تخلف وصف، خیار تدلیس.
- خیارات مدت: خیار شرط، خیار مجلس، خیار حیوان.
- خیارات ویژه عین معین: خیار حیوان، خیار تاخیر ثمن، خیار رویت و تخلف وصف، خیار عیب، خیار تدلیس.
انواع خیارات قانونی در قراردادها
تمام انواع خیارات قانونی فوق الذکر به استثنای خیارات مختص عقد بیع (خیار مجلس، حیوان و تأخیر ثمن ) در تمامی انواع عقود و قراردادها جاری و قابل استتفاده می باشند . ماده 456 قانون مدنی در این خصوص مقرر کرده است : ” تمام انواع خیار در جمیع معاملات لازمه ممکن است موجود باشد مگر خیار مجلس و حیوان و تأخیر ثمن که مخصوص بیع است.”